امشبم را دریاب ، من از تبار رفتنم
به کدامین گناه ؟
شب را ورق می زنی و بی پروا می گریزی
به هوای آمدن تو
رج به رج میبافم خیال تو را به اندوه شب
می جویمت نمی آیی به بر
ای پیر شب
خواهم امشب پیراهن غم ز قامتم چاک کنم
یا سینه از زنجیر دل وا کنم
سهیلا صمـــدی