مواد لازم برای تهیه بستنی شکلاتی بیسكوییت خرد شده : سی گرم گردوی خرد شده : سی گرم خامه : سیصد میلی لیتر كشمش : پنجاه گرم شكلات خرد شده :صدوپانزده گرم شیر : صدوپانزده میلی لیتر طرز تهیه بستنی شکلاتی شیر را با شکلات در ظرف كوچكی بریزید و ...
توضیحات بیشتر »با شیوه های بیان شده پوستی جوان داشته باشید
قابل توجه خانم هایی که می خواهند پوستشان جوان تر از سن شان باشد در این جا با شیوه های بیان شده پوستی جوان داشته باشید را بیان می کنیم .
توضیحات بیشتر »بی وفا
. یک شب از روی وفا رو کن صفایت بی وفا تا ببینی سفرهء خالی ما پر زجفایت بی وفا . بنگر این اشکهای خونین و دل آزرده ام از کدامین عشق بگویم از کدام جور و جفا . گوش دل پر کرده ام از نغمهء شیرین تو ساز ناسازی ...
توضیحات بیشتر »جانانه
. هر آن روانه کردم سویم نشانه آمد هر آن نشانه کردم بر جان ترانه آمد . هر آن ترانه کردم بر دل فسانه آمد هر آن فسانه کردم عذر و بهانه آمد . هر آن بهانه. کردم ابرو کمانه آمد هر آن کمانه کردم فوت زمانه آمد . هر ...
توضیحات بیشتر »مادر
( مادر ) . دیده اول دیده اش روی تو دید دل از آن دیده به آرامش رسید . در همه درماندگی و بی کسی مهر تو بود که به آغوشم کشید . مخمل ناز نگاهت پر ز مهر مهر چشمانت همه پر ز امید . در نحیفی جان من ...
توضیحات بیشتر »اندیشه ها
. عده ای خود خواه پی امیالشان عدهای عاشق به عشق یارشان . عدهای نادان به ارزشهای عشق عدهای عشقست همه دنیایشان . عدهای عشق و هوس نشناختند عدهای هم رمز عشق جویایشان . عدهای عاشق به معبود و سجود عدهای پست که ریائست کارشان . عدهای دنیا به هیچست ...
توضیحات بیشتر »کلام
. اگر اول کلام آمد تو را من بی کلام خواندم مرا در نکته ها گم کن که من در واژها ماندم . به خلقت رنگ پائیزم همان برگ غم انگیزم خودا گشتم جدا گشتم خدایی را ز خود راندم . به پنهانی هزاران بار بشستم گونه ها بر اشک ...
توضیحات بیشتر »تازه جوانه
. عمریست در این مغلطهء صور فسانه ما بار گران میکشیم از جور زمانه . در دفتر بی مهری ایام رقم خورد صد رنج منو قصهء گیسوی شبانه . این بخت من از چشم نگار آمده پیدا زان تیر که در وادی عشق کرد کمانه . حاصل ز چه بودست ...
توضیحات بیشتر »مینای بشکسته
. این دل شوریده بستان تا که شیدایش کنی در حضور عاشقان امروز و فردایش کنی . تا شبی در خلوت عشاق محبوبان عشق غمزهء چشمت بتازانی و غوغایش کنی . بر سرای دشت خارستان دل مرحم نهی آنگهش بر باغبان پیر گل آرایش کنی . تا که این گمگشتهء ...
توضیحات بیشتر »حدیث جان
حدیث جان . گفتی حدیث جان کنم ؟ هر آن بگی من آن کنم بر خاک پاک پای تو این جان و دل قربان کنم . مستی ستانم از رهت تا جان بگیرم از لبت شعر شعور عاشقان بر بار هوشیاران کنم . زنجیر چشمان توام هر دم به فرمان ...
توضیحات بیشتر »مقام
به شرر زدم دو جامی که بگیرم از تو کامی که مرام عشق ورزان همه عشقست به کلامی . به رهت گسیل داشتم دل دست بستهء نالان که تو این بردهء عشقت بپذیری به غلامی . زده این کبوتر دل به ره پای تو خیمه که به درمان غم خویش ...
توضیحات بیشتر »