.
این دل شوریده بستان تا که شیدایش کنی
در حضور عاشقان امروز و فردایش کنی
.
تا شبی در خلوت عشاق محبوبان عشق
غمزهء چشمت بتازانی و غوغایش کنی
.
بر سرای دشت خارستان دل مرحم نهی
آنگهش بر باغبان پیر گل آرایش کنی
.
تا که این گمگشتهء رنگین کمان چشم تو
لحظه ای بر خود بیابد تا تو پیدایش کنی
.
پند و اندرزش دهی آهسته در کاروان عشق
گر شتابان ره بکرد زنجیر بر پایش کنی
.
بر بخوانی قصهء لیلا و مجنون رخش
گر نشد عبرت بر او آهنگ به آوایش کنی
.
تا که شاید لایق خاک ره مستان شود
تا در آن راه عبور بشکسته مینایش کنی
.
بهرام شمس
مطلب پیشنهادی
چگونه بازدید سایت را افزایش دهیم؟
هدف اصلی هر وبسایت تجاری افزایش ترافیک و نهایتاً افزایش فروش است اما آیا افزایش ...