مسافران قطار tony.almeyda فروردین ۱۸, ۱۳۹۴ سرگرمی, شعر و غزل ارسال دیدگاه 957 بازدید قطاری هستم که از ریل زما ن خارج شدم نه ایستگاهی ست نه سو زنبانی مسافران قطار چرا ؟؟ همه شبیه من هستند گسسته ز هم نا پایدار و سست پریشان و چشم به راه که در گذر زمان به فراموشی سوزنبان مبتلا شدند !!! سهیلا صمـــدی س سهیلا صمدی شعر ۱۳۹۴-۰۱-۱۸ tony.almeyda با دوستانتان به اشتراک بگذارید فیسبوک تویتر گوگل پلاس Stumbleupon لینکدین پینترست